جنگ: اهریمن ویرانگر و زیانبار
بخشی از پیش نوشتار کتاب "جستاری در پیشینه دانش کیهان و زمین در ایران ویج "
به قلم بزرگ مرد دانش زمین در ایران دکتر مانوئل بربریان

از بخت بد نگارش های پایانی این گزارش در روزهای پایانی سال1366 صورت میگرفت که با موشک باران و بمباران هوایی شبانه روزی عربکان عراقی تجاوز گر و کشتار ایران شهریان و ویرانی کاشانه هم میهنان همراه بود. انتخاب این زمان ویژه برای هجوم های وحشیانه در روزهای نوروزی جز برای نابود ساختن فرهنگ و آئین باستانی نوروزی، افزون بر ویران سازی سرزمین و به خاک و خون کشاندن ایرانیان نبوده است.
در دوشنبه شب ده اسفند 1366 که آغاز ریختن بارانی از موشکهای روسی مرگبار اسکاد بر سر شهروندان تهرانی بود، از ترس همانند کیومرث، و به پیروی از وی به خاطر دور بودن از غار، به زیرزمین خانه خود پناه برده بودم. تا بامداد که ۷ موشک به تهران برخورد نمود، مشغول خواندن ریگ ودا، کهن ترین سروده ی باقی مانده از قوم آریایی بودم. در ماندالای پنجم، سرود شانزدهم در این شب هولناک و مرگبار به این شعر مهم برخوردم: "در شعاع نور نیروی بزرگی نهفته است ". نکته ی شگفت برای من در این آگاهی دست کم ۴ هزارساله، که نشان دهنده آشنایی با کارمایه بیکران خورشیدی و اثر آن در زندگی گیاهان و جانوران است، این بود که قومی که دست کم در ۴ هزار سال پیش از چنین زینه دانشی برخوردار بوده، چگونه در ۴ هزار سال بعد به هنگام جشن باستانی نوروز خود با موشک باران و بمباران به خاک و خون کشیده میشود. جشن چهارشنبه سوری آنان تبدیل به جنگ موشک باران و مرگبار جنگ افروزان جهانی شده، هدیه نوروزی آنان چیزی جز موشک و بمب مرگ آفرین و ویرانگر ایران ویج نبوده و به جای نشستن در پای سفره هفت سین در روزهای نوروزی به ماتم عزیزان خود نشسته اند. "باشد که دشمن بی آبرو را به زمین بزند و بدخواه را منکوب کند ".
هدف از نگارش گزارش کنونی پژوهش در زمینه فرهنگ کهن دانش زمین از روزهای نخست کهن تاکنون در این سرزمین و یادآوری جایگاه و سهم اندیشمندان کهن ایرانی در پیشرفت دانش و فرهنگ انسانی در گوی زمین است. هر دو هدف پاک دانشی و فرهنگی این نوشتار، که بازدهی آنها رخ نمودن جوانه های برگ درخت دانش و فرهنگ این مرز و بوم است، به هنگام موشک باران و بمباران پر رونق شبانه روزی تهران و دیگر شهرهای ایران زمین و کشتار بی رحمانه مردم بی گناه و بی دفاع اهمیت خود را در خویشتن من از دست داد و با احساس پوچی همراه ترس و وحشت به خاک و خون غلطیدن به هنگام شنیدن صدای شوم آژیر قرمز خطر و و ترکیدن مهیب وار موشک و بمب فرو ریخته بر سر شهروندان و ایران شهریان، کاری بیهوده به اندیشه ام آمد. فریاد بر آوردم: "عمر گذران ما را در نیمه راه مگسلید". "ویرانی خویش را از ما دور ساز و زندگی ما را از ما مگیر ای حاکم بر همه".
این احساس و اندیشه شاید همانند احساس و اندیشه ی کیومرث و دیگر انسان های آغازین در رویارویی با نیروهای کیهانی فرا بشری باشدکه منجر به آفرینش هیولا، اژدها، دیو و سپس خدایان گوناگون گردید.که خشم بی مورد و بی منطق آنان سبب بروز چنین رویدادهای ویرانگر و زیانبار می شد.
از آنجایی که این گزارش نزدیک به پایان راه نگاشتن خود بود و با اندیشه داشتن این نکته که "آنکه پای خود را به حرکت درمیآورد سفر را به پایان میرساند" و برای آنکه "فروتر از زمین و برتر از آسمان ما در عظمت خویش نیرومند گردیم" گزارش را به پایان رساندم.
این بررسی به روشنی نشان میدهد که چگونه با هر هجومی خون بار و مرگ آفرین، دست کم از چند هزار سال پیش، از سرعت و شتاب دانش و فرهنگ و پیشرفت ما کاسته شده و پس از هر رکود با شتاب تند شونده محکوم به پس رفت شده. در برابر این رویداد، وارونه، دنیای باختر با استفاده از خورشید ما و دوری گزیدن از هجوم های مرگبار به پیش تاخت. بدین سبب در گفتار پایانی هر بخش به جای گرد آوری زمان به تخت نشستن و تاجگذاری و کشورگشایی سران گذشته این سرزمین، روی دیگر تاریخ را که نشان دهنده جنگ های ویرانگر آنان بوده آوردم تا بتوان دریافت که آیا " در سه هزار سال گذشته نسلی از ما دوره آرام و بدور از جنگ و خونریزی و ویرانی برای سازندگی، پژوهش، دانش و صنعت داشته است"؟
به روان و فروهر همه بیگناهانی که در رویارویی با نیروهای کیهانی فرا انسانی و ساخته دست انسان جنگ افروز جان باخته اند درود می فرستم.
"باشد که همه ایزدان برای نگاهداری ما به اینجا بیایند. باشد که همه دشمنان ما هلاک شوند و باشد که او ما را از میان دشمنان بگذراند".
متن با اندکی دخل و تصرف آورده شده است.
این وبلاگ تلاش دارد تازه ها و رویدادهای دیرین شناسی ایران و جهان را در اختیار علاقه مندان قرار دهد. مطالب جز در موارد بیان شده تالیف یا ترجمه مدیر وبلاگ، دکتر مجید میرزایی عطاآبادی، می باشد و استفاده از آنها با ذکر منبع بلامانع است. با تشکر از توجه شما!